پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم آن چنان بسیار عبادت
می نمود که بر اثر ایستادن و قیام زیاد، پاهای مبارکش ورم کرد؛ تا بِدان
حد نماز شب می خواند که چهره اش زرد شد و آنچنان در حال عبادت
می گریست که از حال می رفت. شخصی به آن حضرت عرض کرد:
مگر نه این است که خداوند در قرآن فرمود:
لِیَغفِرَ لَکَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَما تَأَخَّرَ (فتح/۲)
چرا اینگونه خود را به زحمت می اندازی؟
فرمود: اَفَلا اَکُونُ عَبداً شَکُوراً ؟ آیا بنده سپاسگزار نباشم؟
عبدالله بن یحیی گوید: به محضر حضرت علی علیه السلام مشرف شدم و هنگامی که خواستم بر روی تخت بنشینم، پایه
اش شکست و بر زمین افتادم و سرم آسیب دید. حضرت علی علیه السلام فرمود: شکر خداوندی را که کفاره گناهان
شیعیان ما را در دنیا قرار داد تا همین جا پاک شوند. عرض کردم: چه گناهی کرده ام که شکستن سرم کفاره آن باشد؟
فرمود: وقتی که نشستی «بسم الله» نگفتی
عارفی به مردی گفت: شیطان بر مادر و پدر تو (آدم و حوا) سوگند خورد که نصیحت گر آنان است و
دیدی که با آنان چه کرد. حال که به گمراهی تو سوگند خورده است و خطاب به پروردگار گفته است:
«فَبِعِزَّتِکَ لَاُغوِیَنَّهُم اَجمَعینَ» (به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد) (سوره ص/آیه۸۲)
معلوم است که با تو چه کند. اینک دامن همّت به کمر زن و خود را از مکر و فریبش برهان!