....ن و قلم

نماز های واجب

نمازها به دو قسمِ واجب و مستحب تقسیم مى شوند.

نمازهاى واجب شش تا است: 1. نماز یومیه که در مجموع 17 رکعت است: نماز صبح دو رکعت، نماز ظهر چهار رکعت، نماز عصر چهار رکعت، نماز مغرب سه رکعت و نماز عشا چهار رکعت.

2. نماز آیات: دو رکعت.

3. نماز میت.

4. نماز طواف واجب خانه کعبه: دو رکعت است، که بعد از طواف واجب خوانده مى شود.

5. نماز قضاى پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است. تعداد رکعات آن بستگى دارد که پسر بزرگ تر چند رکعت از نمازهاى قضا شده پدر را یقین دارد که به همان مقدار بر او واجب است.

6. نمازى که به واسطه اجاره، نذر، قسم و عهد واجب مى شود; تعداد رکعات هم بستگى دارد که هنگام نذر، اجاره، قسم و یا عهد، چند رکعت در نظر گرفته شده است.

احکام نماز در ادامه مطلب میباشد

وضوى جبیره اى

چیزى که با آن زخم یا عضو شکسته را مى بندند و دوایى که روى آن مى گذارند «جبیره» نامیده مى شود.

مسأله 88- هرگاه در یکى از جاهاى وضو زخم یا دُمَل یا شکستگى باشد، چنانچه روى آن باز است و خون ندارد و آب هم براى آن مضر نیست باید مطابق معمول، وضو بگیرد.

مسأله 89- هرگاه زخم یا دُمَل یا شکستگى در صورت و دستها است و روى آن باز مى باشد; امّا آب ریختن روى آن ضرر دارد، کافى است اطراف آن را بشوید، ولى اگر کشیدن دستِ تر بر آن ضرر ندارد باید دستِ تر بر خود آن نیز بکشد و اگر ضرر دارد مستحبّ است پارچه پاکى روى آن بگذارد و دستِ تر روى آن بکشد.

مسأله 90- هرگاه زخم یا دمل و شکستگى در محلّ مسح باشد چنانچه نتواند آن را مسح کند باید پارچه پاکى روى آن بگذارد و روى پارچه را با رطوبت آب وضو مسح کند و بنابر احتیاط واجب، تیمّم هم بنماید و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد باید وضوى بدون مسح بگیرد و بنا بر احتیاط واجب تیمّم هم بکند.

مسأله 91- هرگاه زخم یا دمل و شکستگى با پارچه یا گچ یا مانند آن بسته شده است، چنانچه باز کردن آن ضرر و مشقّت زیادى ندارد و آب هم براى آن مضر نیست، باید آن را باز کند و وضو بگیرد، در غیر این صورت اطراف زخم یا شکستگى را بشوید و احتیاط مستحب آن است که روى جبیره را نیز مسح کند و اگر جبیره، نجس است یا نمى شود روى آن دستِ تر بکشد، پارچه پاکى را بر آن ببندد و دستِ تر روى آن بکشد.

مسأله 92- هرگاه جبیره تمام صورت یا تمام یکى از دستها را گرفته باشد، باید بنا بر احتیاط هم وضوى جبیره اى بگیرد و هم تیمّم کند، همچنین اگر جبیره تمام اعضاى وضو را گرفته باشد.

مسأله 93- کسى که در کف دست و انگشتهایش جبیره دارد و در موقع وضو دستِ تر روى آن کشیده، مى تواند مسح سر و پا را با همان رطوبت انجام دهد و اگر کافى نباشد، از جاهاى دیگر وضو رطوبت مى گیرد.

مسأله 94- هرگاه جبیره بیشتر از معمول، اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممکن نیست باید به دستور جبیره عمل کند و بنا بر احتیاط مستحبّ، تیمّم هم بنماید و اگر برداشتن جبیره اضافى ممکن است باید آن را بردارد.

مسأله 95- هرگاه در جاى وضو، زخم و جراحت و شکستگى وجود ندارد، امّا به جهت دیگرى آب براى آن ضرر دارد، باید تیمّم کند، ولى اگر فقط براى مقدارى از دست و صورت ضرر دارد، چنانچه اطراف آن را بشوید کافى است و احتیاط آن است که تیمّم هم بکند.

مسأله 96- اگر در جاى وضو یا غسل چیزى چسبیده که برداشتن آن ممکن نیست، یا بسیار مشقّت دارد باید به دستور جبیره عمل کند، یعنى اطراف آن را بشوید و روى آن را دست بکشد.

مسأله 97- غسل جبیره اى مثل وضوى جبیره اى است، ولى تا ممکن است باید غسل را ترتیبى بجا آورد، بنا بر احتیاط واجب.

مسأله 98- کسى که وظیفه او تیمّم است، هرگاه در اعضاى تیمّم او زخم، یا دُمَل، یا شکستگى باشد باید مطابق دستور وضوى جبیره اى تیمّم جبیره اى کند.

مسأله 99- کسى که وظیفه او وضو یا غسل جبیره اى است، چنانچه مى داند تا آخر وقت عذر او برطرف نمى شود مى تواند در اوّل وقت نماز بخواند، امّا اگر امید دارد که تا آخر وقت عذر او برطرف شود احتیاط واجب آن است که صبر کند.

مسأله 100- اگر بخاطر درد چشم شستن صورت ضرر دارد باید تیمّم کند و اگر مى تواند اطراف چشم و بقیّه صورت را بشوید کافى است.

مسأله 101- نمازهایى را که با وضو یا غسل جبیره اى مى خوانند اعاده ندارد، مگر این که قبل از پایان وقت نماز، عذر برطرف شود، در اینجا بنابر احتیاط واجب، نماز را اعاده کنند.

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 8:35  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


شرایط صحیح بودن وضو

مسأله 70- با بودن شرایط زیر، وضو صحیح و با نبودن حتّى یکى از آنها وضو باطل است:

1- آب وضو پاک باشد (نجس نباشد).

2- آب وضو و فضایى که در آن وضو مى گیرد مباح باشد (غصبى نباشد).

3- آب وضو مطلق باشد (مضاف نباشد).

4- ظرف آب وضو مباح باشد (به شرحى که خواهد آمد).

5- ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد (به شرحى که خواهد آمد).

6- اعضاى وضو پاک باشد.

7- مانعى از رسیدن آب بر اعضاى وضو نباشد.

8- با قصد قربت و بدون ریا وضو بگیرد.

9- رعایت ترتیب (به همان صورت که قبلاً گفته شد).

10- رعایت مُوالات (بین اعمال وضو فاصله نیفتد).

11- در کارهاى وضو از دیگرى کمک نگیرد. (به شرحى که خواهد آمد).

12- استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

13- براى وضو گرفتن وقت باشد.

توضیح شرایط وضو

مسأله 71- وضو با آب نجس و مضاف باطل است; خواه بداند آن آب نجس یا مضاف است یا نداند، یا فراموش کرده باشد.

مسأله 72- آب وضو باید مباح باشد، بنابراین در موارد زیر وضو باطل است:

* وضو گرفتن با آبى که صاحب آن راضى نیست (راضى نبودن او معلوم است).

* آبى که معلوم نیست صاحب آن راضى است یا نه.

* آبى که وقف افراد خاصّى است، براى غیر آن افراد; مانند آب برخى از مدارس که وقف محصّلین همان مدرسه است و وضوخانه مساجد، که وقف کسانى است که در آنجا نماز مى خوانند.

مسأله 73- وضو گرفتن از نهرها و چشمه ها، گرچه انسان نداند صاحبان آنها راضى هستند یا نه اشکال ندارد، امّا اگر صاحبان آن از وضو گرفتن جلوگیرى کنند، احتیاط واجب آن است که با آن آبها وضو نگیرد.

مسأله 74- اگر آب در ظرف غصبى باشد و آب دیگرى نباشد باید تیمّم کرد.

مسأله 75- اعضاى وضو; یعنى صورت، دستها و پاها در موقع شستن و مسح باید پاک باشد.

مسأله 76- اگر چیزى بر صورت یا دستها باشد که از رسیدن آب به آن جلوگیرى کند، براى وضو باید برطرف شود.

مسأله 77- اگر چیزى بر اعضاى مسح (جلوى سر و روى پاها) باشد، هرچند از رسیدن آب جلوگیرى نکند، باید برطرف شود; چون بین دست و محلّ مسح نباید چیزى فاصله شود.

مسأله 78- خطّ قلم خودکار و لکّه هاى رنگ و چربى و کِرِمْ، در صورتى که رنگ بدونِ جِرم باشد، مانع وضو نیست، ولى اگر جِرم دارد و روى پوست را گرفته باشد باید برطرف شود. ولى رنگ خودکار معمولاً مانع رسیدن آب نیست.

مسأله 79- اگر مى داند چیزى بر اعضاى وضو چسبیده، ولى نمى داند که از رسیدن آب جلوگیرى مى کند یا نه، باید آن را برطرف کند، یا آب را به زیر آن برساند.

مسأله 80- کارهاى وضو باید بدین ترتیب انجام شود: اوّل صورت، بعد دست راست و سپس دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح کند، و نباید پاى چپ را پیش از پاى راست مسح کند، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است.

مسأله 81- موالات یعنى; پشت سر هم انجام دادن و فاصله نینداختن بین اعمال وضو.

مسأله 82- اگر بین کارهاى وضو به قدرى فاصله شود که مردم بگویند پشت سر هم وضو نمى گیرد وضوى او باطل است.

مسأله 83- کسى که مى تواند اعمال وضو را انجام دهد، نباید از دیگرى کمک بگیرد، پس اگر شخص دیگرى صورت و دست او را بشوید و یا مسح او را انجام دهد وضو باطل است; ولى اگر آب کف دست او بریزد و خودش صورت و دستها را بشوید مانعى ندارد.

مسأله 84- کسى که نمى تواند وضو بگیرد، باید به کمک شخص دیگر وضو بگیرد، ولى خود او باید نیّت وضو کند.

مسأله 85- کسى که مى داند اگر وضو بگیرد مریض مى شود و یا مى ترسد که مریض شود، باید تیمّم کند و اگر وضو بگیرد باطل است. ولى اگر نداند که آب براى او ضرر دارد و وضو بگیرد و بعد بفهمد که ضرر داشته، وضویش صحیح است.

مسأله 86- وضو، باید به قصد قربت انجام شود، یعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد و لازم نیست نیّت را به زبان آورد، یا از قلب خود بگذراند، بلکه همین مقدار که مى داند وضو مى گیرد کافى است، بطورى که اگر از او بپرسند، چه مى کنى؟ بگوید وضو مى گیرم.

مسأله 87- اگر وقت نماز به قدرى تنگ است که اگر انسان بخواهد وضو بگیرد، تمام نماز یا قسمتى از آن، بعد از وقت خوانده مى شود، باید تیمّم کند. لکن اگر براى وضو و تیمّم یک اندازه وقت لازم است، باید وضو بگیرد.

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 8:33  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


چگونه وضو بگیریم؟

مسأله 54- براى انجام وضو، انسان باید ابتدا صورت و سپس دست راست و بعد از آن دست چپ را بشوید، آنگاه با رطوبتى که از شستن دست بر کف آن است، سر را مسح کند; یعنى دست را بر آن بکشد و سپس پاى راست و در آخر پاى چپ را مسح نماید.

توضیح اعمال وضو

شستن

مسأله 55- در وضو انسان باید ابتدا صورت را، از جایى که موى سر روییده تا آخر چانه، از بالا به پایین بشوید و براى آن که یقین کند مقدار واجب را شسته، باید کمى اطراف صورت را هم بر آن بیفزاید.

مسأله 56- بعد از شستن صورت، باید دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشوید.

مسأله 57- براى آن که یقین کند آرنج را کاملاً شسته باید کمى بالاتر از آرنج را هم بشوید.

مسأله 58- کسى که پیش از شستن صورت، دستهاى خود را تا مچ شسته، هنگام وضو بایدتا سر انگشتان را بشوید، و اگر فقط تا مچ را بشوید، وضویش باطل است.

مسح

مسأله 59- جاى مسح، یک قسمت از چهار قسمت سر، که بالاى پیشانى است (جلوى سر) مى باشد.

مسأله 60- مسح سر، به هر مقدار کافى است.

مسأله 61- مستحبّ است سر را به پهناى سه انگشت بسته و طول یک انگشت مسح کند.

مسأله 62- لازم نیست مسح بر پوست سر باشد، بلکه بر موى جلوى سر هم صحیح است، مگر این که موى سر به قدرى بلند باشد که هنگام شانه زدن، به صورت بریزد، که در این صورت باید، پوست سر یا قسمت پائین (بیخ) مو را مسح کند.

مسأله 63- پس از مسح سر، باید با رطوبتى که از وضو بر کف دست باقیمانده، روى پاها را از سر یکى از انگشتها تا برآمدگى روى پا مسح کند، و احتیاط مستحب آن است که تا مفصل (جایى که متّصل به ساق پا مى شود) را نیز مسح کند.

مسأله 64- در مسح باید دست را بر سر و پاها بکشد و اگر دست را نگهدارد، و سر یا پا را به آن بکشد وضو باطل است، ولى اگر موقعى که دست را مى کشد سر یا پا مختصرى حرکت کند اشکال ندارد.

مسأله 65- اگر براى مسح رطوبتى در کف دست نمانده باشد، نمى تواند دست را با آب خارج تر کند; بلکه باید از اعضاى دیگرِ وضو; مثلاً صورت، رطوبت بگیرد و با آن مسح کند.

مسأله 66- رطوبت دست باید بقدرى باشد که هنگام مسح بر سر و پا اثر بگذارد.

مسأله 67- محلّ مسح (سر و روى پاها) باید خشک باشد، بنابراین اگر جاى مسح تر باشد، باید آن را خشک کرد; ولى اگر رطوبت آن بقدرى کم باشد که مانع از تأثیر رطوبت دست بر آن نباشد اشکالى ندارد.

مسأله 68- روى کلاه یا جوراب نمى توان مسح کرد.

مسأله 69- محلّ مسح باید پاک باشد، پس اگر نجس است و نمى تواند آن را آب بکشد باید تیمّم کند.

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 8:31  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


اهمّیّت نماز جماعت

وحدت امّت اسلامى، از جمله مسائلى است که اسلام، به آن اهمّیّت بسیارى داده است، و براى حفظ و ادامه آن، برنامه هاى ویژه اى دارد; یکى از آنها نماز جماعت است.

در نماز جماعت، یکى از نمازگزاران که داراى تقوى و عدالت است پیشاپیش جمعیّت مى ایستد و دیگران در صفوفى منظّم، پشت سر او و هماهنگ با او نماز را بجا مى آورند.

کسى که در این نمازِ دسته جمعى، پیشاپیش جمعیّت مى ایستد «امام جماعت» است و کسى که پشتِ سر او، در نماز از او پیروى مى کند «مأموم» است.

اهمّیّت نماز جماعت

گذشته از آن که در روایات زیادى، براى نماز جماعت، اَجر و پاداش بسیارى وارد شده است، با دقّت در مضمون روایات اسلامى به اهمّیّت این عبادت پى مى بریم، و در اینجا به برخى از آنها اشاره مى کنیم:

مسأله 314- شرکت در نماز جماعت براى هر کس مستحبّ است; بویژه براى همسایه مسجد.

مسأله 315- مستحبّ است، انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.

مسأله 316- نماز جماعت، هرچند اوّل وقت خوانده نشود، از نماز فُراداىِ اوّل وقت بهتر است.

مسأله 317- نماز جماعتى که مختصر خوانده مى شود، از نماز فُرادایى که آن را طول بدهد بهتر است.

مسأله 318- سزاوار نیست انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.

مسأله 319- حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بى اعتنایى به آن، جایز نیست.

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 8:18  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


نماز قضا

نماز قضاء، نمازى را گویند که بعد از وقت خوانده شود.

مسأله 301- انسان باید نمازهاى واجب را در وقت معیّن آن بخواند و چنانچه خداى نکرده بدون عذر نمازى از او قضاء شود گناهکار است و باید توبه کرده و قضاى آن راهم بجا آورد.

مسأله 302- در دو مورد، بجا آوردن قضاى نماز، واجب است:

الف: نماز واجب را در وقت آن، نخوانده باشد.

ب: بعد از وقت متوجّه شود نمازى که خوانده است باطل بوده.

مسأله 303- کسى که نماز قضاء دارد، نباید در خواندن آن کوتاهى کند، ولى واجب نیست فوراً آن را بجا آورد.

مسأله 304- قضاى نمازهاى روزانه لازم نیست به ترتیب خوانده شود، ولى اگر نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشاء یک روز باشد، باید به ترتیب بخواند.

مسأله 305- کسى که مى داند نماز قضاء دارد، ولى شماره آنها را نمى داند; مثلاً نمى داند چهارتا بوده یا پنج تا، چنانچه کمتر را بخواند کافى است.

مسأله 306- اگر شماره آنها را مى دانسته، ولى اتّفاقاً فراموش کرده است اگر مقدار کمتر را بخواند کفایت مى کند.

مسأله 307- نماز قضاء را با جماعت مى توان خواند، چه نماز امام جماعت أدا باشد یا قضا، و لازم نیست هر دو، یک نماز را بخوانند، مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکال ندارد.

مسأله 308- اگر مسافرى که باید نماز را شکسته بخواند، نماز ظهر یا عصر یا عشاء، از او قضا شود، باید آن را دو رکعتى بجا آورد، اگرچه در شهر خودش باشد.

مسأله 309- در سفر نمى توان روزه گرفت، حتى روزه قضاء، ولى نماز قضاء مى توان بجا آورد.

مسأله 310- اگر در سفر بخواهد نمازهایى را که در غیر سفر قضاء شده است بجا آورد، باید نمازهاى ظهر و عصر و عشاء را چهار رکعتى قضاء کند.

مسأله 311- نماز قضا را در هر وقتى مى توان بجا آورد.

نماز قضاى پدر و مادر

مسأله 312- تا انسان زنده است، اگرچه از خواندن نماز خود عاجز باشد، دیگرى نمى تواند نمازهاى او را قضاء کند.

مسأله 313- پس از مرگ پدر یا مادر، نماز و روزه هایى را که به خاطر عذرى بجا نیاورده باشد، بر پسر بزرگتر او واجب است آن نماز و روزه ها را قضاء کند.

منبع:

برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 8:16  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


نماز مسافر

نماز مسافر

مسأله 287- انسان باید در سفر، نمازهاى چهار رکعتى را شکسته، یعنى دو رکعت، بجا آورد; به شرط آن که مسافرتش از هشت فرسخ کمتر نباشد. [هشت فرسخ شرعى در حدود 43 کیلومتر است].

مسأله 288- اگر مسافر از جایى که نمازش تمام است; مثل وطن، حدّاقل چهار فرسخ مى رود، و چهار فرسخ برمى گردد، نمازش در این سفر هم شکسته است.

مسأله 289- کسى که به مسافرت مى رود، زمانى باید نمازش را شکسته بخواند که حدّاقل به مقدارى دور شود که اذان آنجا را نشنود، یا این که اهل آنجا او را نبینند و نشانه آن این است که او اهل آنجا را نبیند و چنانچه قبل از آن که به این مقدار دور شود، بخواهد نماز بخواند، باید تمام بخواند.

مسأله 290- اگر به جایى مى رود که دو راه دارد، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، اگر از راهى که هشت فرسخ است برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر از راهى که هشت فرسخ نیست برود باید نماز را چهار رکعتى بخواند.

مسأله 291- در این موارد نماز تمام است:

1- قبل از آن که هشت فرسخ برود، از وطن خود مى گذرد و یا در جائى قصد دارد ده روز بماند.

2- از اوّل قصد نداشته است به سفر هشت فرسخى برود و بدون قصد، این مسافت را پیموده; مثل کسى که به دنبال گمشده اى مى گردد.

3- قبل از رسیدن به چهار فرسخ از رفتن منصرف شود.

4- کسى که شغل او مسافرت است، مثل راننده قطار و ماشینهاى برون شهرى، خلبان، ملوان (در سفرى که شغل اوست) همچنین کسانى که براى کار یا تحصیل از جائى به جاى دیگر رفت و آمد دارند.

5- کسى که براى کارش بطور متعارف حدّاقل هفته اى سه روز مسافرت مى رود و آخر هفته به وطن خود برمى گردد.

6- کسى که به سفر حرام مى رود; مانند سفرى که موجب اذیّت پدر و مادر باشد. در همه اینها نماز تمام است.

7- در این مکانها نیز نماز تمام است:

* در وطن.

* در جایى که بنا دارد ده روز بماند.

* در جایى که سى روز با تردید مانده است; یعنى معلوم نبوده که مى ماند یا مى رود و تا سى روز به همین حالت مانده، و باید بعد از سى روز نماز را تمام بخواند.

وطن کجاست؟

مسأله 292- وطن، جایى است که انسان براى اقامت و زندگى خود اختیار کرده است، خواه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را براى زندگى اختیار کرده است.

مسأله 293- فرزند، تا زمانى که با پدر و مادر زندگى مى کند و مستقل نشده است، همان وطن پدر و مادر وطن او مى باشد، هرچند در آنجا به دنیا نیامده باشد و پس از آن که در زندگى مستقل شد، اگر جاى دیگرى را براى زندگى مستمر اختیار کرد، آنجا وطن او مى شود.

مسأله 294- تا انسان قصد ماندنِ مستمر در غیر وطن اصلى خودش را نداشته باشد، آنجا وطن او حساب نمى شود.

مسأله 295- اگر قصد دارد در محلّى که وطن اصلى او نیست مدّتى بماند; مثلاً یک سال یا بیشتر، آنجا مانند وطن

او حساب مى شود، مانند دانشجویى که مدّتى براى تحصیل در شهرى مى ماند.

مسأله 296- اگر انسان بدون قصد ماندن مستمر و بدون قصد رفتن در جایى آن قدر بماند که مردم او را اهل آنجا بدانند، آنجا حکم وطن او را دارد.

مسأله 297- اگر به جایى برود که قبلاً وطن او بوده، ولى هم اکنون از آنجا اِعراض کرده است; یعنى بنا گذاشته که دیگر براى سکونت مستمر به آنجا برنگردد، نباید نماز را تمام بخواند، اگرچه در آنجا خانه دارد یا گه گاه دیدن مى کند.

مسأله 298- مسافرى که به وطنش بر مى گردد، وقتى به جایى برسد که اهل وطن او را ببینند و صداى اذان را بشنود باید نماز را تمام بخواند.

قصد ده روز

مسأله 299- مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند، اگر بیشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى مسافرت نکرده است باید نمازش را تمام بخواند و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.

مسأله 300- اگر مسافر از قصد ده روز برگردد:

الف: قبل از خواندن نماز چهار رکعتى از قصد خود برگردد; باید نماز را شکسته بخواند.

ب: بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى از قصد خود برگردد; تا وقتى که در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند.

منبع:

برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 8:14  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


چگونگی نماز آیات

نمـاز آیـات

مسأله 339- یکى از نمازهاى واجب «نماز آیات» است که به سبب پیش آمدن این حوادث واجب مى شود: زلزله، خسوف (ماه گرفتگى)، کسوف (خورشیدگرفتگى)، و نیز رعد و برق شدید و وزیدن بادهاى زرد و سرخ در صورتى که مایه وحشت نوع مردم شود.

چگونگى نماز آیات

مسأله 340- نماز آیات دو رکعت است و هر رکعت آن پنج رکوع دارد. قبل از هر رکوع، سوره حمد و سوره دیگرى از قرآن خوانده مى شود; یعنى در دو رکعت، ده حمد و ده

سوره خوانده مى شود، ولى مى توان یک سوره را پنج قسمت کرده و قبل از هر رکوع یک قسمت از آن را خواند، که در این صورت، در دو رکعت دو حمد و دو سوره خوانده مى شود.

در اینجا با تقسیم سوره «اخلاص» چگونگى نماز آیات را مى آوریم:

* رکعت اوّل

پس از تکبیرة الإحرام سوره حمد را بخواند و «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» بگوید و به رکوع رود.

سپس بایستد و بگوید: «قل هو اللّه احد» و به رکوع رود.

بار دیگر بایستد و بگوید: «اللّه الصمد» و به رکوع رود.

سر از رکوع بردارد و بگوید: «لم یلد و لم یولد» و به رکوع رود.

از رکوع سر بردارد و بگوید: «و لم یکن له کفواً احد» و به رکوع رود.

و بعد از سر برداشتن از رکوع به سجده رود و پس از انجام دو سجده براى رکعت دوم برخیزد و در همه رکوعها ذکر رکوع مطابق معمول گفته شود.

* رکعت دوم

رکعت دوم را نیز مانند رکعت اوّل بجا مى آورد و سپس با تشهّد و سلام، نماز را به پایان مى برد.

احکام نماز آیات

مسأله 341- اگر یکى از سبب هاى نماز آیات فقط در شهرى اتّفاق بیفتد، مردم همان شهر باید نماز آیات بخوانند و بر مردم جاهاى دیگر واجب نیست.

مسأله 342- اگر در یک رکعت از نماز آیات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را تقسیم کند صحیح است.

مسأله 343- قنوت در نماز آیات مستحبّ است و اگر یک قنوت پیش از رکوع دهم بخواند کافى است.

مسأله 344- هر یک از رکوع هاى نماز آیات، رکن است، که اگر عمداً یا سهواً کم یا زیاد شود، نماز باطل است.

مسأله 345- نماز آیات را مى توان به جماعت خواند، که در این صورت حمد و سوره ها را تنها امام جماعت مى خواند.

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 8:11  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


مُبطِلات نماز

مسأله 254- آنگاه که نمازگزار، تکبیرة الإحرام مى گوید و نماز را شروع مى کند، تا پایان آن، بعضى از کارها بر او حرام مى شود که اگر در نماز، یکى از آنها را انجام دهد نمازش باطل است، مثل:

* سخن گفتن.

* خندیدن.

* گریستن.

* روى از قبله برگرداندن.

* خوردن و آشامیدن.

* بر هم زدن صورت نماز.

* کم یا زیاد کردن ارکان نماز. (به شرحى که در مسأله 193 گذشت»(1)

احکام مبطلات نماز

* سخن گفتن:

مسأله 255- اگر نمازگزار عمداً کلمه اى بگوید که دو حرف یا بیشتر داشته باشد، اگرچه آن کلمه معنایى هم نداشته باشد، نمازش باطل است. (بنابراحتیاط واجب).

مسأله 256- اگر از روى فراموشى سخن بگوید; مثلاً متوجّه نبود که در حال نماز است، نماز باطل نمى شود.

مسأله 257- سرفه کردن و عطسه نمودن نماز را باطل نمى کند.

مسأله 258- در نماز نباید به کسى سلام کرد، ولى اگر کسى به نمازگزار سلام کند واجب است جواب او را بدهد، و باید همانطور که او سلام کرده جواب دهد; مثلاً اگر گفته: «سلامٌ علیکم» در جواب بگوید «سلامٌ علیکم» و اگر گفته: «سلام»، بگوید: «سلام»، در غیر نماز نیز جواب سلام واجب است.

* خندیدن و گریستن:

مسأله 259- اگر نمازگزار عمداً با صدا بخندد، نمازش باطل است. حتّى اگر بى اختیار بخندد نیز نمازش باطل مى شود.

مسأله 260- لبخند زدن نماز را باطل نمى کند.

* روى از قبله برگرداندن:

مسأله 261- اگر عمداً به قدرى روى خود را از قبله برگرداند که نگویند رو به قبله است، نمازش باطل است، بنابر احتیاط واجب.

مسأله 262- اگر سهواً تمام صورت را به طرف راست یا چپ قبله برگرداند، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند.

* خوردن و آشامیدن:

مسأله 263- اگر نمازگزار چیزى بخورد یا بیاشامد، نمازش باطل است.

مسأله 264- اگر نمازگزار خرده غذائى که در دهانش باقى مانده فرو برد نمازش باطل نمى شود.

* بر هم زدن صورت نماز:

مسأله 265- اگر در بین نماز کارى کند که صورت نماز را بر هم زند; مثل دست زدن، به هوا پریدن و مانند اینها، هرچند از روى فراموشى باشد، نماز باطل مى شود.

مسأله 266- اگر در بین نماز به قدرى ساکت بماند که نگویند نماز مى خواند، نمازش باطل است.


1- براى آشنایى با سایر مبطلات نماز مى توانید به رساله توضیح المسائل، مسأله 1005 مراجعه کنید.

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 8:8  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


احکام واجبات نماز (2)

احکام قرائت

مسأله 208- در رکعت سوم و چهارم نماز باید حمد یا تسبیحات، آهسته خوانده شود.

مسأله 209- در نماز ظهر و عصر، قرائت رکعت اوّل و دوم نیز باید آهسته خوانده شود; ولى در سایر ذکرها در همه نمازها مخیّر است بلند یا آهسته بخواند.

مسأله 210- پسرها و مردان در نماز صبح، مغرب و عشاء باید حمد و سوره را در رکعت اوّل و دوم بلند بخوانند، ولى دخترها و بانوان اگر نامحرم صدایشان را نمى شنود مى توانند بلند بخوانند وگرنه، بنابراحتیاط واجب آهسته بخوانند.

مسأله 211- اگر در جائى که باید نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند یا در جائى که باید آهسته بخواند،عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است، ولى اگر از روى فراموشى یا ندانستن مسأله باشد، صحیح است.

مسأله 212- اگر در بین خواندن حمد و سوره بفهمد اشتباه کرده است; مثلاً مى بایست بلند بخواند ولى آهسته خوانده، لازم نیست مقدارى را که خوانده، دوباره بخواند.

مسأله 213- انسان باید مسائل و قرائت نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسى که اصلاً نمى تواند به طور کامل قرائت صحیح را یاد بگیرد، باید هر طور که مى تواند بخواند و احتیاط مستحبّ است که نماز را به جماعت بجا آورد.

* رکوع

مسأله 214- نمازگزار در هر رکعت بعد از قرائت حمد و سوره، باید به اندازه اى خم شود که بتواند دست را به زانو بگذارد و این عمل را «رکوع» مى گویند. و واجب است در حال رکوع ذکر بگوید.

مسأله 215- در رکوع، سه مرتبه «سُبْحانَ اللّهِ» یا یک مرتبه «سُبْحانَ رَبِّىَ العَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ» بگوید.

مسأله 216- در حال ذکر رکوع باید بدن آرام باشد.

مسأله 217- اگر پیش از آنکه به مقدار رکوع خم شود و بدن آرام گیرد، عمداً ذکر رکوع را بگوید، نمازش باطل است.

مسأله 218- اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمداً سر از رکوع بردارد نمازش باطل است.

* سجود

مسأله 219- نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهاى واجب و مستحب، بعد از رکوع دو سجده بجا آورد.

مسأله 220- سجده آن است که اعضاى هفتگانه، یعنى پیشانى و کف دو دست و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها (شَست)، را بر زمین بگذارد و در حال سجده واجب است ذکر بگوید.

مسأله 221- در سجده سه مرتبه «سُبْحانَ اللّهِ» یا یک مرتبه «سُبْحانَ رَبِّىَ الاَْعْلى وَ بِحَمْدِهِ» بگوید.

مسأله 222- در حال ذکر سجده، باید بدن آرام باشد.

مسأله 223- اگر کسى پیش از آن که پیشانى او به زمین برسد و آرام گیرد، عمداً ذکر سجده را بگوید، نمازش باطل است و چنانچه از روى فراموشى باشد، باید دوباره، ذکر بگوید.

مسأله 224- نمازگزار باید بعد از تمام شدن ذکر سجده اوّل بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.

مسأله 225- اگر نمازگزار پیش از تمام شدن ذکر، عمداً سر از سجده بردارد، نمازش باطل است.

مسأله 226- اگر موقعى که ذکر سجده را مى گوید، یکى از

هفت عضو را عمداً از زمین بردارد، نماز باطل مى شود، ولى موقعى که مشغول گفتن ذکر نیست، اگر غیر از پیشانى، جاهاى دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد، اشکال ندارد.

مسأله 227- اگر همراه با انگشتان شست پا، انگشتان دیگر هم به زمین برسد مانع ندارد.

مسأله 228- نمازگزار باید در سجده پیشانى را بر زمین و یا آنچه از زمین مى روید، ولى خوراکى و پوشاکى نباشد، مانند چوب و برگ درخت، قرار دهد.

مسأله 229- سجده بر چیزهاى معدنى; مانند طلا و نقره و عقیق و فیرزوه، صحیح نیست.

مسأله 230- سجده بر چیزهایى که از زمین مى روید و خوراک حیوان است، مثل علف و کاه صحیح است.

مسأله 231- سجده بر کاغذ، اگرچه از پنبه و مانند آن ساخته شده باشد، صحیح است.

مسأله 232- براى سجده، بهتر از هر چیز تربت حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام) مى باشد و بعد از آن بدین ترتیب:

* خاک پاک  * سنگ * گیاه

مسأله 233- اگر در سجده اوّل، مُهر به پیشانى بچسبد و بدون این که مُهر را بردارد دوباره به سجده رود نمازش اشکال دارد.

وظیفه کسى که نمى تواند بطور معمول سجده کند

مسأله 234- کسى که نمى تواند پیشانى را به زمین برساند، باید به اندازه اى که مى تواند خم شود و مُهر را بر جاى بلندى بگذارد و سجده کند، ولى باید کف دستها و زانوها و انگشتان پا را بطور معمول بر زمین بگذارد.

مسأله 235- اگر نمى تواند این کار را انجام دهد باید براى سجده بنشیند و با سر اشاره کند، ولى احتیاط واجب آن است که قدرى خم شود و مُهر را بلند کند و بر پیشانى بگذارد.

مسأله 238- اگر سجده را فراموش کند، هر وقت یادش آمد باید سجده کند.

مسأله 239- اگر آیه سجده را از رادیو و ضبط صوت و مانند آن بشنود، بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.

مسأله 240- اگر آیه سجده را از مثلِ بلندگو که صداى انسان را مى رساند بشنود، واجب است سجده کند.

مسأله 241- گفتن ذکر در این سجده واجب نیست، امّا مستحب مى باشد. مثلاً بگوید: لا اِلهَ إلاّ اللّهُ حَقّاً حَقّاً سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَضَرُّعاً وَرِقّاً.

* تشهّد

مسأله 242- در رکعت دوم همه نمازها و رکعت آخر نمازهاى سه رکعتى و چهار رکعتى نمازگزار باید بعد از سجده بنشیند و در حال آرام بودن بدن، تشهّد بخواند، یعنى بگوید:

«اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ

رَسُولُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد».

* سلام

مسأله 243- در رکعت آخر نماز، پس از تشهّد باید سلام دهد و نماز را به پایان برد.

مسأله 244- سلام نماز به این صورت است:

«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النّبِىُّ وَ رحمةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ».

و مى تواند به سلام سوم قناعت کند.

ترتیب

مسأله 245- نماز باید به این ترتیب خوانده شود: تکبیرة الإحرام، قرائت، رکوع، سجود، و در رکعت دوم پس از سجود، تشهّد بخواند و در رکعت آخر، پس از تشهّد، سلام دهد.

مُوالات

مسأله 246- موالات; یعنى پشت سر هم بودن اجزاى نماز و فاصله نینداختن بین آنها.

مسأله 247- اگر کسى بقدرى بین اجزاى نماز فاصله بیندازد که از صورت نمازگزار خارج شود، نمازش باطل است.

مسأله 248- طول دادن رکوع و سجود و خواندن سوره هاى بزرگ، موالات را بهم نمى زند، بلکه سکوت زیاد موالات نماز را بهم مى زند.

 منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 8:4  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


احکام واجبات نماز (1)

* نیّت

مسأله 197- نمازگزار، از آغاز تا پایان نماز، باید بداند چه نمازى مى خواند و باید آن را براى انجام فرمان خداوند عالَم بجا آورد.

مسأله 198- به زبان آوردن نیّت در نماز و سایر عبادات، لازم نیست، ولى چنانچه به زبان هم بگوید اشکال ندارد.

مسأله 199- نماز، باید از هر گونه ریا و خودنمایى به دور باشد، یعنى نماز را تنها براى انجام فرمان خداوند بجا آورد و چنانچه تمام نماز یا قسمتى از آن، براى غیر خدا باشد، باطل است. همچنین اگر قصد او خدا و ریا هر دو باشد باز هم باطل است.

* تکبیرة الإحرام

مسأله 200- همانگونه که گذشت نماز با گفتن «اَللّهُ اَکْبَرُ»

آغاز مى شود و به آن «تَکْبیرَةُ الإِحرام» مى گویند. ]چون با همین تکبیر است که بسیارى از کارها که قبل از نماز جایز بوده، بر نمازگزار حرام مى شود، مانند خوردن و آشامیدن، خندیدن و گریستن و سخن گفتن[.

مسأله 201- مستحبّ است نمازگزار موقع گفتن تکبیرة الاحرام و تکبیرهاى بین نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد. (کف دستها رو به قبله باشد).

* قیام

مسأله 202- قیام; یعنى ایستادن. نمازگزار باید تکبیرة الاحرام و قرائت را در حال قیام و آرامش بدن بخواند.

مسأله 203- اگر رکوع را فراموش کند و بعد از قرائت به سجده برود و قبل از وارد شدن به سجده یادش بیاید، باید برخیزد و بایستد سپس به رکوع برود و پس از آن سجده ها را بجا آورد (این همان قیام متّصل به رکوع است).

مسأله 204- نمازگزار باید موقع ایستادن هردو پا را بر زمین بگذارد، ولى لازم نیست سنگینى بدن روى هر دو پا مساوى باشد.

مسأله 205- کسى که به هیچ وجه حتّى با تکیه کردن بر عصا یا دیوار نتواند ایستاده نماز بخواند، باید نشسته، رو به

قبله نماز بخواند، و اگر نشسته هم نتواند، باید خوابیده بخواند. نخست به طرف راست رو به قبله و اگر نمى تواند روى طرف چپ و اگر نمى تواند به پشت بخوابد و صورت و سینه رو به آسمان و پاها رو به قبله باشد.

مسأله 206- واجب است بعد از رکوع بطور کامل بایستد و سپس به سجده برود و چنانچه این قیام از روى عمد ترک شود نماز باطل است.

* قرائت

مسأله 207- در رکعت اوّل و دوم نمازهاى روزانه، انسان باید اوّل حمد و بعد از آن یک سوره کامل قرآن (مثلاً سوره توحید) را بخواند:

* سوره حمد

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ*

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ* اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ* اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ* إِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ* صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمـَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّالّینَ*

* سوره توحید

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ*

قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ* اَللّهُ الصَّمَدُ* لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ* وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ*

و در رکعت سوم و چهارم نماز، باید فقط سوره حمد، یا سه مرتبه تسبیحات اربعه خوانده شود و اگر یک مرتبه هم بخواند کافى است.

* تسبیحات اربعه

«سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ» است

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 7:58  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


تیمم و احکام آن

تــیمّم

مسأله 141- در این موارد باید بجاى وضو و غسل تیمّم کرد:

* دسترسى به آب نداشته باشد.

* آب براى انسان ضرر داشته باشد; مثلاً به سبب استعمال آب بیمارى در او پیدا مى شود یا بیماریش شدّت مى یابد و یا دیر خوب مى شود.

* اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برساند، خودش یا همسر او یا فرزندانش یا رفیقش و یا کسانى که به او مربوطند از تشنگى هلاک مى شوند یا بیمار مى شوند، یا به قدرى تشنه مى شوند که تحمّل آن سخت است (حتّى حیوانى که در اختیار اوست نیز همین حکم را دارد).

* بدن یا لباس او نجس است و آب بیش از تطهیر و آب کشیدن آن ندارد، و لباس دیگرى نیز ندارد.

* وقت به قدرى تنگ است، که اگر بخواهد وضو بگیرد یا غسل کند، تمام نماز یا مقدارى از آن، بعد از وقت خوانده مى شود.

دستور تیمّم

مسأله 142- در تیمّم پنج چیز واجب است:

1- نیّت

2- زدن کف دو دست با هم بر چیزى که تیمّم بر آن صحیح است.

3- کشیدن هر دو دست بر تمام پیشانى و دو طرف آن، از جائى که موى سر مى روید تا روى ابروها و بالاى بینى.

4- کشیدن کفِ دستِ چپ بر تمام پشت دستِ راست.

5- کشیدنِ کف دست راست بر تمام پشت دست چپ (انگشتان هم جزو کف دست مى باشند).

مسأله 143- براى آن که یقین کند تمام پشت دست را مسح کرده، باید کمى بالاتر از مچ را هم مسح کند، ولى مسح بین انگشتان لازم نیست.

مسأله 144- انسان باید براى تیمّم انگشتر را از دست بیرون آورد و اگر مانع دیگرى نیز در پیشانى یا دستها وجود دارد برطرف کند.

مسأله 145- تمام کارهاى تیمّم باید با قصد تیمّم و براى اطاعت خداوند انجام شود، و همچنین باید معلوم کند که تیمّم بجاى وضو است یا غسل، و این همان نیّت تیمّم است.

چیزهایى که تیمّم بر آنها صحیح است:

مسأله 146- تیمّم بر خاک، ریگ، کلوخ و سنگ، صحیح است، و اینها باید پاک باشد و غصبى نباشد.

احکام تیمّم

مسأله 147- تیمّمى که بجاى وضو است با تیمّمى که به جاى غسل است فرقى ندارد. ولى بهتر است در تیمّم به جاى غسل یک بار دیگردستها را به زمین بزند و فقط پشت دستها را مسح کند.

مسأله 148- کسى که بجاى وضو تیمّم کرده است، اگر یکى از چیزهایى که وضو را باطل مى کند از او سر بزند تیمّمش باطل مى شود.

مسأله 149- کسى که به جاى غسل، تیمّم کرده، هرگاه یکى از چیزهایى که غسل را باطل مى کند، پیش آید تیمّمش باطل مى شود; مثلاً اگر به جاى غسل جنابت تیمّم کرده اگر دوباره جنب شود تیمّمش باطل مى شود.

مسأله 150- تیمّم در صورتى صحیح است که انسان نتواند وضو بگیرد، یا غسل کند; بنابراین اگر بدون عذر تیمّم کند، صحیح نیست و اگر عذر داشته باشد و برطرف شود; مثلاً آب نداشته، و آب پیدا کند، تیمّم او باطل مى شود.

مسأله 151- اگر به جاى غسلهاى واجب تیمّم کند، لازم نیست براى نماز وضو بگیرد.

منبع:

برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 7:54  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


لزوم انتخاب مرجع تقلید

اجتهاد و تقلید

انسان مى تواند از روى «اجتهاد» یا «تقلید» به احکام دین عمل کند.

«اجتهاد» سعى و تلاش در راه استخراج احکام دین از منابع آن است، که مهمترین آنها قرآن و احادیث معصومین(علیهم السلام) مى باشد، و این کار تنها براى کسانى میسّر است که علوم مختلف اسلامى را فراگیرند تا قدرت بر اجتهاد پیدا کنند و به کسى که داراى چنین توانایى علمى باشد «مُجتهد» مى گویند.

«تقلید» به معناى پیروى و دنباله روى است و در اینجا به معناى پیروى از «مجتهد» مى باشد; یعنى انسان کارهاى خود را مطابق فتواى مجتهد انجام دهد.

مسأله 1- به مجتهدى که دیگران از او تقلید مى کنند «مَرجع تقلید» و به کسى که از مجتهد تقلید مى کند «مُقَلِّد» مى گویند.

مسأله 2- کسى که مجتهد نیست و نمى تواند احکام و دستورهاى الهى را از منابع آن بدست آورد، باید از مجتهد

تقلید کند; یعنى کارهاى خود را مطابق فتواى او انجام دهد.

مسأله 3- وظیفه اکثر مردم در احکام دین، تقلید است; چون افراد کمى هستند که بتوانند در احکام، اجتهاد کنند.

مسأله 4- مجتهدى که انسان از او تقلید مى کند باید:

* عادل باشد.

* زنده باشد.

* مرد باشد.

* بالغ باشد.

* شیعه دوازده امامى باشد.

* و در مسایل اختلافى اعلم باشد.

مسأله 5- کسى که از مجتهدى تقلید مى کند، اگر مرجع تقلیدش از دنیا برود در مسایلى که به فتواى او عمل کرده مى تواند به تقلید او باقى بماند.

مسأله 6- اعلم کسى است که در استخراج احکام (از منابع آن) از مجتهدان دیگر استادتر باشد.

مسأله 7- مجتهد و اعلم را از سه راه مى توان شناخت:

* خود انسان یقین کند; مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.

* گواهى دو نفر عالم عادل که مى توانند مجتهد و اعلم را

تشخیص دهند; به شرط آن که دو نفر عالمِ عادلِ دیگر با گفته آنان مخالفت نکنند.

* عدّه اى از اهل علم که مى توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا مى شود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند.

مسأله 8- راههاى بدست آوردن فتواى مجتهد:

* شنیدن از خود مجتهد.

* شنیدن از دو نفر عادل.

* شنیدن از یک نفر مورد اعتماد که از گفته او اطمینان پیدا مى شود.

* دیدن در رساله مجتهد که درستى آن مورد اطمینان باشد.

مسأله 9- اگر فتواى مجتهد در مسأله اى عوض شود، مقلّد باید به فتواى جدید عمل کند و عمل کردن به فتواى گذشته جایز نیست.

مسأله 10- مسائلى را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 7:50  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


ترجمه نماز

ترجمه اذان و اقامه

* «اَللّهُ اَکْبَرُ»

خدا از همه چیز و همه کس برتر است.

* «اَشْهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ».

گواهى مى دهم که جز آفریدگار جهان، خدایى نیست.

* «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ».

گواهى مى دهم که محمّد فرستاده خداست.

* «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِىُّ اللّهُ».

گواهى مى دهم که على ولىّ خدا بر همه خلق است.

* «حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ».

بشتابید بسوى نماز.

* «حَىَّ عَلَى الفَلاحِ».

بشتابید به سوى رستگارى

* «حَىَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ».

بشتابید به سوى بهترین کارها

* «قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ».

همانا نماز برپا شد.

* «اَللّهُ اَکْبَرُ»

خدا از همه چیز و همه کس برتر است.

* «لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ».

جز آفریدگار جهان معبودى نیست.

ترجمه نماز

تکبیرة الإحرام: * «اَللّهُ اَکْبَرُ»

خدا از همه چیز و همه کس برتر است.

حمد: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ».

بنام خداوند بخشنده مهربان.

* «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ».

ستایش، مخصوص خدا، پروردگار جهانیان است.

* الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ».

خداى بخشنده مهربان.

* «مالِکِ یَوْمِ الدّین».

خدائى که صاحب روز پاداش (قیامت) است.

* «اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ».

تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوئیم.

* «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ».

ما را به راه راست هدایت فرما.

* «صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم».

راه آنان که به آنها نعمت دادى.

* «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضّالّینَ».

نه راه کسانى که بر آنها غضب کردى و نه گمراهان.

سوره: * «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ».

بنام خداوند بخشنده مهربان.

* «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ».

بگو اوست خداى یکتا.

* «اَللّهُ الصَّمَدُ».

خداى بى نیاز.

* «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ».

خدایى که نه فرزندى دارد و نه فرزند کسى است.

* «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ».

و هیچ کسى، مانند و همتاى او نیست.

ذکر رکوع: * «سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ».

خداى خود را، که بزرگ است، منزّه مى دانم و مى ستایم.

ذکر سجود: * «سُبْحانَ رَبِّىَ الاَْعْلى وَ بِحَمْدِهِ».

خداى خود را، که از همه بالاتر است، منزّه مى دانم و مى ستایم.

تسبیحات اربعه: * «سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ وَ اَللّهُ اَکْبَرُ».

منزّه است خدا، ستایش مخصوص خدا است، جز آفریدگار جهان معبودى نیست و خدا از همه برتر است.

تشهّد و سلام: * «اَشْهَدُ اَنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ».

گواهى مى دهم که جز آفریدگار، خدایى نیست و یکتا و بى همتاست و شریک ندارد.

* «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ».

و گواهى مى دهم که محمّد(صلى الله علیه وآله) بنده و فرستاده او است

* «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد».

خداوندا! بر محمّد و خاندان او درود فرست.

* «السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّها النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ».

درود و رحمت و برکات خدا بر تو اى پیامبر.

* «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ».

درود بر ما و بر بندگان صالح خدا.

* «السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ».

درود بر شما (اى نمازگزاران و مؤمنان) و رحمت و برکات خدا بر شما.

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 7:44  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


واجبات و ارکان نماز

واجبات نماز:

* نیّت * تکبیرة الإحرام * قیام * رکوع * سجود * قرائت * ذکر * تشهّد * سلام * ترتیب * موالات

رکنهاى نماز:

* نیّت * تکبیرة الإحرام * قیام(ایستادن هنگام تکبیرة الإحرام و قیام متّصل به رکوع، یعنى ایستادن پیش از رکوع). * رکوع * سجود.

فرق بین رُکن و غیر رُکن:

مسأله 196- ارکان نماز، اجزاء اساسى آن به شمار مى آید وچنانچه یکى از آنها بجا آورده نشود و یا اضافه شود، هرچند بر اثر فراموشى هم باشد، نماز باطل است. واجبات دیگر، گرچه انجام آنها لازم است ولى چنانچه از روى فراموشى، کم یا زیاد شود نماز باطل نیست. ولى اگر عمداً ترک شود، یا زیاد شود نماز باطل است.

منبع:

برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 7:35  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


اذان و اقامه

مسأله 183- مستحبّ است، نمازگزار قبل از نمازهاى یومیّه، ابتدا اذان بگوید و بعد از آن اِقامه، و سپس نماز را شروع کند.

أذان

اَللّهُ اَکْبَر 4 مرتبه

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إِلاّ اللّه 2 مرتبه

اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه 2 مرتبه

حَىَّ عَلىَ الصَّلوةِ 2 مرتبه

حَىَّ عَلىَ الفَلاحِ 2 مرتبه

حَىَّ عَلى خَیْرِ الْعَمَلِ 2 مرتبه

اَللّهُ اَکْبَرُ 2 مرتبه

لا اِلهَ إلاّ اللّه 2 مرتبه

إقامه

اَللّهُ اَکْبَر 2 مرتبه

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إِلاّ اللّه 2 مرتبه

اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه 2 مرتبه

حَىَّ عَلىَ الصَّلوةِ 2 مرتبه

حَىَّ عَلىَ الفَلاحِ 2 مرتبه

حَىَّ عَلى خَیْرِ الْعَمَلِ 2 مرتبه

قَدْ قامَتِ الصَّلوة 2 مرتبه

اَللّهُ اَکْبَرُ 2 مرتبه

لا اِلهَ إلاّ اللّه 1 مرتبه

مسأله 184- جمله «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیًّا وَلِىُّ اللّه» جزءِ اذان و اقامه نیست، ولى خوب است بعد از «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه» به قصد قربت و تبرّک گفته شود.

احکام اذان و اقامه

مسأله 185- اذان و اقامه باید بعد از داخل شدن وقتِ نماز گفته شود و اگر قبل از وقت بگوید باطل است.

مسأله 186- اقامه باید بعد از اذان گفته شود و اگر آن را قبل از اذان بگوید صحیح نیست.

مسأله 187- بین جمله هاى اذان و اقامه نباید، زیاد فاصله شود و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد، باید دوباره آن را از سر بگیرد.

مسأله 188- اگر براى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته باشند، کسى که با آن جماعت نماز مى خواند، نباید براى خود اذان و اقامه بگوید.

مسأله 189- اگر انسان براى خواندن نماز جماعت به مسجد برود و ببیند نماز جماعت تمام شده و براى نماز جماعت اذان و اقامه گفته شده باشد، تا وقتى که صفها بهم نخورده و جمعیّت متفرّق نشده است، بنابر احتیاط واجب نباید براى نماز خود اذان و اقامه بگوید.

مسأله 190- نماز مستحبّى اذان و اقامه ندارد، همچنین نمازهاى واجب دیگر غیر از نماز یومیّه.

مسأله 191- مستحبّ است در روزهاى اوّل که بچّه به دنیا مى آید، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند.

مسأله 192- مستحبّ است کسى را که براى گفتن اذان معیّن مى کنند، عادل و وقت شناس و صدایش بلند باشد.

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 7:28  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


وقت نماز

وقت اذان صبح

مسأله 154- نزدیک اذاب صبح، از طرف مشرق، سفیده اى رو به بالا حرکت مى کند که آن را «فجر اوّل» گویند، هنگامى که آن سفیده، شفّاف و پهن شد، «فجر دوّم» و ابتداى وقت نماز صبح است.

ظهر:

مسأله 155- اگر چوب یا چیزى مانند آن را عمود بر زمین قرار دهیم، صبح که خورشید طلوع مى کند، سایه آن به طرف مغرب مى افتد و هرچه آفتاب بالا مى آید سایه کم مى شود، وقتى که سایه آن به کمترین مقدار رسید و رو به افزایش گذاشت، «ظهر شرعى» و ابتداى وقت نماز ظهر است.(1) (و به عبارت دیگر خورشید از روى نقطه جنوب بگذرد).

مغرب:

مسأله 156- «مغرب» موقعى است که آفتاب غروب کند و احتیاط آن است که سرخى طرف مشرق، که بعد از غروب آفتاب پیدا مى شود از بالاى سر بگذرد.

نیمه شب

مسأله 157- براى محاسبه نیمه شب، که پایان وقت نماز عشاء به دست مى آید، احتیاط واجب آن است که فاصله بین


1- در برخى از شهرها، از جمله مکّه، گاهى اوقات موقع ظهر، سایه از بین مى رود، در این اماکن بعد از آن که سایه دوباره پیدا شد، معلوم مى شود ظهر شده است.

غروب آفتاب تا اذان صبح را نصف کنیم.(1)

احکام وقت نماز

مسأله 158- نمازهاى غیر روزانه داراى وقت مشخّصى نمى باشد، و بستگى به زمانى دارد که به علّتى آن نماز واجب شود; مثلاً نماز آیات بستگى به زلزله یا کسوف یا خسوف و یا حادثه اى دارد که پیش آمده است و نماز میّت، زمانى واجب مى شود که مسلمانى از دنیا برود.

مسأله 159- اگر تمام نماز قبل از وقت خوانده شود و یا عمداً نماز را قبل از وقت شروع کند، نماز باطل است.

[اگر نماز در وقت خودش خوانده مى شود، در اصطلاحِ احکام گویند: نماز «اداء» است و اگر نماز بعد از گذشتن وقت خوانده شود، در اصطلاح گویند: نماز «قضاء» شده است. ]

مسأله 160- انسان باید نماز را در وقت معیّن آن بخواند و اگر عمداً در آن وقت نخواند، گناهکار است.

مسأله 161- مستحبّ است انسان نماز را در اوّل وقت بخواند، و هرچه به اوّل وقت نزدیکتر باشد بهتر است، مگر

آن که تأخیر آن از جهتى بهتر باشد، مثلاً صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.

مسأله 162- اگر وقت نماز تنگ باشد به گونه اى که اگر بخواهد مستحبّات نماز را بجا آورد، بخشى از نماز بعد از وقت خوانده مى شود باید مستحبّات را بجا نیاورد، مثلاً اگر بخواهد قنوت بخواند، وقت مى گذرد، باید قنوت را نخواند.

مسأله 163- انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشاء را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند باطل است. ولى اگر سهواً باشد مانعى ندارد.


1- تقریباً یازده ساعت و ربع که از ظهر شرعى بگذرد آخر وقت نماز مغرب و عشاست; مثلاً اگر ظهر شرعى ساعت 15/12 دقیقه باشد، نیمه شب ساعت 30/11 دقیقه است.


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 7:25  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


مکان نمازگزار

مسأله 175- مکانى که انسان بر آن نماز مى خواند باید دراى شرائط زیر باشد:

* مباح باشد (غصبى نباشد).

* بى حرکت باشد (مانند اتومبیل در حال حرکت نباشد; ولى در قطار و هواپیما که انسان بتواند تعادل خود را حفظ

کند و سمت قبله را مراعات نماید نماز خواندن مانعى ندارد).

* جاى آن تنگ و سقف آن کوتاه نباشد تا بتواند قیام و رکوع و سجود را بطور صحیح انجام دهد.

* جائى که پیشانى را مى گذارد (در حال سجده) پاک باشد.

* مکان نمازگزار اگر نجس است، تر نباشد که به بدن یا لباس وى سرایت کند، و اگر خشک باشد، مانعى ندارد.

* جایى که پیشانى را در حال سجده مى گذارد، از جاى قدمهاى او، بیش از چهار انگشتِ بسته پست تر یا بلندتر نباشد; ولى اگر شیب زمین کم باشد، اشکال ندارد.(1)

احکام مکان نمازگزار:

مسأله 176- در حال ناچارى نماز خواندن بر چیزى که حرکت مى کند، مانند اتومبیل و در جائى که سقف آن کوتاه است و یا جایش تنگ است، مانند سنگر، اشکال ندارد.

مسأله 177- انسان باید رعایت ادب را بکند و جلوتر از قبر


1- در رساله توضیح المسائل، شرایط دیگرى نیز آمده است که براى آشنایى بیشتر مى توانید به مسأله 792 به بعد مراجعه کنید.

پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و امامان(علیهم السلام) نماز نخواند، و اگر موجب هتک احترام شود، نماز باطل است.

مسأله 178- مستحبّ است، انسان نمازهاى واجب را در مسجد بخواند، و در اسلام بر این مسأله سفارش بسیار شده است.

منبع:


برچسب‌ها: آموزش عملی نماز

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر 1391ساعت 7:21  توسط غلامحسین پناهنده  |  آرشیو نظرات


لباس نمازگزار

پوشانیدن بدن در نماز

مسأله 166- پسرها و مردان در نماز، باید عورت را بپوشانند و بهتر است از ناف تا زانو پوشانده شود.

مسأله 167- دخترها و زنان; باید تمام بدن را بپوشانند; ولى پوشاندن دستها و پاها تا مچ و صورت به مقدارى که در وضو باید شسته شود، لازم نیست، گرچه پوشاندن آن نیز اشکال ندارد.

مسأله 168- لباس نمازگزار باید این شرائط را داشته باشد:

* پاک باشد.(نجس نباشد)

* مباح باشد.(غصبى نباشد)

* از اجزاء مردار نباشد; حتّى کمربند و کلاه، ولى اگر آن را سر بریده باشند، هرچند مطابق دستور اسلام نباشد، پاک است و مى توان در آن نماز خواند.

* از حیوان حرام گوشت نباشد، مثلاً از پوست پلنگ یا روباه تهیّه نشده باشد.

* اگر نمازگزار مرد است لباس او طلاباف یا ابریشم خالص نباشد و زینت طلا حتّى انگشتر طلا نپوشیده باشد.

مسأله 169- علاوه بر لباس، بدن نمازگزار نیز باید پاک باشد.

مسأله 170- اگر انسان بداند بدن یا لباسش نجس است ولى هنگام نماز فراموش کند و با آن نماز بخواند نمازش باطل است.

مسأله 171- در موارد زیر اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند صحیح است:

* نداند بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز متوجّه شود.

* به واسطه زخمى که در بدن اوست، بدن یا لباسش نجس شده و آب کشیدن یا عوض کردن آن لباس هم دشوار است.

* لباس یا بدن نمازگزار به خون نجس شده است; ولى مقدار آلودگى کمتر از دِرْهَم ]تقریباً به اندازه یک بند انگشت[ است.(1)

* ناچار باشد که با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، مثلاً آب براى آب کشیدن آن ندارد و لباس پاک هم ندارد.


1- این مسأله چند استثناء دارد که براى آشنایى مى توانید به رساله توضیح المسائل ما، مسأله 781 مراجعه کنید.

مسأله 172- اگر لباسهاى کوچک نمازگزار; مثل دستکش و جوراب، نجس باشد، و یا دستمال کوچک نجسى در جیب داشته باشد، چنانچه از اجزاءِ مردار یا حرام گوشت نباشد اشکال ندارد.

مسأله 173- پوشیدن عبا و لباس سفید و پاکیزه ترین لباسها و خوشبو کردن خود و دست کردن انگشترى عقیق در نماز، مستحبّ است.

مسأله 174- پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباسى که نقش صورت دارد و باز بودن دکمه هاى لباس در نماز مکروه است. بهتر است در غیر نماز هم از آن پرهیز شود، مگر پوشیدن لباس مشکى در عزاى معصومین(علیهم السلام) یا بستگان.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی