طنزستان
ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ
ﻭﺍﺳﺖ ﮐﯿﻒ ﺑﺨﺮﻡ؟ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ... ﺗﺎﭘﻨﺠﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﺪﻩ ﻫﺮﺑﺎﺭ
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﺶ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺧﻮﺏ ﺑﺨﺮﻩ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻧﻪ
ﻣﻦ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺗﻮﻫﻤﺶ
ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ... ﺩﯾﭙﻠﻤﺶﻡ
ﺑﺎﻣﻌﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺑﺨﺮﻡ ﻣﯿﮕﻪ
ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ... ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ
ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺨﺮﻡ؟ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ . ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﺕ
ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ؟ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ... ﻭﻗﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﭘﺴﺮﻩ ﺑﺎﺑﺎﺵ
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻭﺍﺳﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺨﺮﻡ ﻣﯿﮕﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ
ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ... ﺑﻌﺪﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﺑﺎﺑﺎﻫﻬﺪﺭﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ
ﺩﺍﺷﺖ ﻧﻔﺴﺎﯼ ﺁﺧﺮﺷﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ
ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﺍﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ . ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﻡ ﭘﯿﺸﺖ ﺑﻬﺖ
ﻣﯿﮕﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ . ﺗﻮﺭﺍﻩ
ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺑﺎﺑﺎﻫﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ ﻫﯿﭽﮑﺴﻢ
ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﺍﻭﻧﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ
خر نامرد
روزی ملانصرالدین از راهی می گذشت. درختی پیدا کرد و زیر سایه آن کمی خوابید.
ناغافل دزدی آمد و خرش را دزدید. ملا وقتی از خواب بیدار شد و دید خرش نیست، خورجینش را برداشت و به راه خودش ادامه داد تا اینکه چشمش به خر دیگری افتاد که بدون صاحب بود.
آن را گرفت و کوله بارش را روی آن گذاشت و به راه خود ادامه داد و با خودش گفت: خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.
چند روز بعد صاحب خر پیدا شد و گفت: این خر مال من است.
ملانصرالدین هم زیر بار نمی رفت و می گفت مال من است.
صاحب خر پرسید: خر تو نر بود یا ماده؟ ملا گفت: نر.
صاحب خر گفت: این خر ماده است. ملانصرالدین هم جواب داد: اما خر من، خر نامردی بود!.
کنـون رزم ویـروس و رستم شنو . . . دگـــرها شنیــدستی این هـم شنـو
کـه اسفنـدیـارش یکـی دیسک داد . . . بگفتـا بــه رستم کــه ای نیکــــزاد
در این دیسک باشد یکی فایل ناب . . . که بگــرفتم از سـایت افــــراسیاب
چنیــن گفت رستـم بـه اسفنـدیـار . . . که مـن گشنمـه نـون سنگک بیـــار
جوابش چنین داد خنــدان طــرف . . . که مـن نـون سنگک نـدارم بـه کف
برو حال می کن بدین دیسک هان ! . . . که هـم نـون و هـم آب باشد درآن
تهمتن روان شـد سـوی خانـه اش . . . شتابـان بــه دیـــدار رایــانــه اش
چـو آمـد بـه نزدیـک مینی تاورش . . . بــزد ضــربه بـر دگمــــة پاورش
دگـر صبـر و آرام و طاقت نداشت . . . مران دیسک را در درایوش گذاشت
نکـرد هیـچ صبر و نـداد هیـچ لفت . . . یکـی لیست از روت دیسکت گـرفت
در آن دیسک دیدش یکی فایل بود . . . بــزد انتـــر آنجــا و اجــرا نمــود
کز آن یک دمو شد پس از آن عیان . . . ابا فیلــم و مـوزیک و شرح و بیان
به ناگـه چنان سیستمش کرد هنگ . . . که رستم درآن مانده مبهوت و منگ
چـو رستم دگـربـاره ریست نمود . . . همـی کرد هنگ و همان شد که بود
تهمتــــن کلافـــه شـــد و داد زد . . . ز بخـت بــد خویش فـــریــــاد زد
چـو تهمینـه فـریاد رستـم شنــود . . . بیــامــد کــه لیسانس رایــانه بود
بــدو گفت رستـم همــه مشکلـش . . . وز آن دیسک و بــرنامة خوشگلش
چـو رستـم بـدو داد قیچی و ریش . . . یکـــی دیسک بوت ایبل آورد پیش
یکـی تول کیت انـدر آن دیسک بود . . . بـــرآورد آنـــرا و اجـــرا نمـــود
همی گشت تول کیت ، هارد اندرش . . . چـــو کـودک کـه گردد پی مادرش
بـه نـاگـه یکـی رمـز ویروس یافت . . . پــی حـذف امضـای ایشان شتافت
چـو ویــروس را نیـک بشنـاختش . . . مــر از بــوت سکتور بــرانداختش
یکـی ضـربـه زد بر سر تـول کیت . . . کـه هــر بایت آن گشت هشتاد بیت
بـه خاک انـدر افـکند ویــروس را . . . تهمتـن بــه رایــانــه زد بــوس را
توی کافهی فرودگاه یکی بود که پشت سر هم سیگار میکشید؛ یکی دیگه رفت جلو گفت:- ببخشید آقا! شما روزی چند تا سیگار میکشین؟
- منظور؟
منظور اینکه اگه پول این سیگارا رو جمع میکردین، به اضافهی پولی که به خاطر این لامصب خرج دوا و دکتر میکنین، الان اون هواپیمایی که اونجاست مال شما بود!
تو سیگار میکشی؟ نه!
هواپیما داری؟ نه!
به هر حال مرسی بابت نصیحتت؛ ضمناً اون هواپیما که نشون دادی مال منه
مــعلم به شاگردانش گفت:فردا شعر"بنی آدم اعضای یک پیکرند"را حــفظ کنید از همه تان میپرسم.فردا شد معلم از همه پرسید به یــکی از بچه ها که رسید شاگرد فقط تا
"بنی آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند"را خواند
معلم گفت:بقیش را هم بخوان!
شاگرد گفت:خانم دیشب مادرم مریض بود نتوانستم حفظ کنم.
معلم گفت:به من ربطی ندارد باید حفظ میکردی.
شاگرد هم نه گذاشت نه ورداشت گفت:
"تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمــــی
وقتتو چجوری صرف میکنی؟
.
.
.
.
.
وَقَتَ - وَقَتا - وَقَتوا
وَقَتَت - وَقَتَتا - وَقَتنَ