....ن و قلم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکایت های بسیار زیبا و اموزنده» ثبت شده است

روزی فقیری با لباس چرکین به نزد پادشاهی در آمد، پادشاه از آمدن او روی در هم کشید. یکی از نزدیکان پادشاه گفت: «ای بی ادب! این مقدار هم نمی دانستی که با لباس کثیف نزد سلاطین آمدن عیب است»

فقیر در پاسخ گفت: «با لباس چرکین از پیش پادشاهان برگشتن، عیب دو چندان است.»

پادشاه را این سخن خوش آمد و او را خلعت فراوان بخشید.[1]

هدایت

این حکایت تذکری است برای ما که بدانیم وقتی به حرم ائمه اطهار علیهم السلام و مکانهای مقدس مشرف می شویم، اگر چه ظاهر و لباس پاک و معطر و آراسته داریم؛ اما با باطنی چرکین و آلودة به گناه، در محضرشان قدم گذاشته ایم؛ پس طوری رفتار کنیم که نتیجه اش پاک شدن باطن زشتمان باشد؛ چرا که ظاهر آراسته با باطنی زیبا، شیرینی و لطف خاصی دارد و تقوا بهترین لباس است.[2]

[1].کشکول امامت 3/356 با اندکی تصرف.

[2].  لِبَاسُ التَّقْوَی ذَلِک خَیرٌM سوره الأعراف/آیه 26.

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

در زمان حضرت موسى پادشاه ستمگرى بود که وى به شفاعت بنده صالح ، حاجت مؤ منى را به جا آورد! از قضا پادشاه و مؤ من هر دو در یک روز از دنیا رفتند! مردم جمع شدند و پادشاه را با احترام دفن نمودند و سه روز مغازه ها را بستند و عزادار شدند.
اما جنازه مؤ من در خانه اش ماند و حیوانى بر او مسلط گشت و گوشت صورت وى را خورد! پس از سه روز حضرت موسى از قضیه با خبر شد.
موسى در ضمن مناجات با خداوند، اظهار نمود: بارالهى ! آن دشمن تو بود که با همه عزت و احترام فراوان دفن شد، و این هم دوست توست که جنازه اش در خانه ماند و حیوانى صورتش را خورد! سبب چیست ؟
وحى آمد که اى موسى ! دوستم از آن ظالم حاجتى خواست ، او هم بجا آورد، من پاداش کار نیک او را در همین جهان دادم ..
اما مؤ من چون از ستمگر که دشمن من بود، حاجت خواست ، من هم کیفر او را در این جهان دادم ، حال ، هر دو نتیجه کارهاى خودشان را دیدند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۸
پیروز